بچه‌ها دانشکدمون چه ورودی ۹۹ و چه ۹۸ خییییلیییی خوبن و خوشحالم از این بابت و حداقل در برخورد اول باعث نشدن خودمو بکشم عقب و برعکس شدیدا خودمو کشیدم جلو و با خیلیاشون دوست شدم =) اکثر شب‌ها هم با بچه‌ها ۹۸ تو دیسکورد آهنگ گوش میدیم و حرف میزنیم و اینا :)) دفعه اولی که رفتم تو وویس چت یهو جفت پا رفتم و اونا هم وسط بحث و اصلایه وضعی بود =)))))) دیگه همین باعث شد یخم اب شه و برم و یه شب که نرفتم بهم گفتن پاشو بیا بچه چرا نیستی :)) و دو سه نفر از بچه‌ها هم خونشون شدییدا نزدیکمونه! اگه حضوری بود چه کارهایی که نمیکردیم :( 

درس‌ها هم یکم برام یه جورین و ارتباط گرفتن برام باهاشون سخته! چرا؟ چون من کلا ادمیم که نصف راه تو ذهنمه و همیشه دبیرا بابتش باهام مشکل داشتن و اصلا همین باعث شد من بدون زیاد تست زدن تستم خوب باشه ولی اینجا کلا باید از سخت‌ترین و بلندترین راه بری -_- 

شیمی هم که استاد کلا قطع و وصله و خودمون میخونیم -_- هی میگیم بابا آفلاین هی این پلیمریا ناز میان که نهههه آفلاین خوب نیست -_- باشه آنلاین بیاید وقتتونو هدر بدید تهشم هیچی :/// 

و حس میکنم خیلی همه خرخونن -_- بعد من هنوز خسته کنکورم و حال درس ندارم :/ 

و اصلا از اینا بگذریم من دو تا چی میخوام! یک. برم لوازم تحریر و ساعت‌ها بچرخم و کلی چیز بخرم :) دو. کلییییی دستبند و انگشتر جذاب میخوام :(( 

۴شنبه با احسان رفتیم مدرسه تا کتابایی که بچه‌ها اوردن رو دسته‌بندی کنیم و بفرستیم سیستان. یارو برداشته کتابا ۴مم قاطیش اورده :/ یا کتابای چرت غیر درسی که نمیخواسته. یا اون یکی فقط کمدشو ریخته رو تو کارتون و آورده رود و نکرده.بود کاغذا رو ازتو کاور دراره -_- یا کتاب شیمی آورده مثه جگر زلیخا :// خا من اینو به کی بدم -_- 

گواهینامه هم فعلا رو هواعه :/ باید میذاشتن همون موقع برم بدم -_- نمیدونم هنوزم نمیگیرن یا نه باید زنگ بزنم ببینم اگه میگیرن آیین نامه رو برم بدم تموم شه :///

اینهمه سال منتظر بودم درسم تموم شه که وقتی هوا اینجوری ابری یا بارونیه برم بیرون راه برم بعد الان کلا تو خونم :(( 

رییس دانشگاهمون دلش برامون تنگ شده میگه بیاید امتحانا حضوری :))))) بشین بیایم داوچ :))))))