هاااای اوری بااادی ^_^ 

خب اینجانب از شب یلدا تا همین الان دندون درد وحشتنااااااک دارم :/ البتهههه دو روزه وحشتناک شده. وگرنه تا ۳شنبه قابل تحمل بود واقعا! میخواستم ۴شنبه برم دکتر که یهو در یک حرکت کاملا یهویی ثنا شب اومد خونمون. تمام طول شب من از درد به خودم پیچیدم :/ هرچی تو قرص‌ها رو گشتم چیزی پیدا نکردم. یه دو تا استامینوفن با دوز مختلف خوردم ولی تاثیری نداشت! نهایت اگه دو ساعت خوابیده‌باشم اون شب. ساعت ۸ اینا ولی یه قرص ایبوپروفن یافتم و بهتر شد.البته الان که فکر میکنم از بس خوابم میومده بیهوش شدم و تاثیر قرص نبوده! چون بعدش تاثیر نداشت اصلا :/ دیه تا ظهر کلی با ثنا آهنگ خوندیم و رقصیدیم و بازی کردیم. قرار شد کلاس ریاضی رو نرم و امروز صبح برم دکتر. شب باز خوابم نمیبرد :/ بدبختی نت هم نداشتیم با خیال راحت تو یوتیوب بچرخم :/ بعد صبح فهمیدیم که دفترچه‌م اعتبار نداره و حالا من باید تا شنبه صبر کنم :)))))))))))) حقیقتا تففف :/ 

این دندون درده واقعا باعث شده اعصاب هیچی رو نداشته‌باشم و دلم بخواد بزنم زیر کاسه کوزه همه‌چی :/ بعد من خودم این وسط اعصاب مصاب ندارم، هی ملت هم میان بیشتر گند میزنن به اعصاب من -__- امروزم دقیقا بعد اینکه فهمیدم دکتر نمیرم، از همون ۷ صبح تا ۱۰ صبح درگیر دو نفر اسکل بودم که ببینم چشونه و چیشده و چیکار کنم اوکی شن و در تمام این مدت خودم دلم میخواست برم بمیرم :| 

.

هیچ در رابطه با وبلاگ قبلیم از مسئولین بیان پس و جو کرد و نهایتش این شد که نه نمیتونیم برگردونیم و احتمالا رمزم لو رفته و کسی اینکار رو کرده! البته که نمیفهمم چرا یا چطور :/ بازم مرررسی هیچ مهربون ^_^ 

به واقع به خودم بود پیگیری نمیکردم. چون اعصابشو نداشتم واقعا.. درواقع میتونم بگم اعصاب بازگشت به گذشته و کنکاش درباره علت اتفاقات رو ندارم. 

.

یه پسره هست تو ورودیامون، م.ج، این بشر همه رووووو دیوونه کرده :/ بس که هی بحث بیخودی میکنه و اینا :/ دیگه یکی از بچه‌ها هم خیلی چند بار بهش پرید و کلا هدچی پیام میذاره که بحث و اینا داره پاک میکنه :دی اصلا این دختره رو ادمین کردم که جذبه نشون بده. من واقعا جذبه این کارا رو ندارم :/ یه بار هم فقط اون اوایل باهاش بحث کردم و همونجا فهمیدم که دیگه نباید بحث کنم و از اونموقع دیگه فقط ناظر بودم! چون بی‌منطقه و فایده‌ای نداره واقعا! و هم اینکه مجازی بحث کردن مزخرف‌ترین کاره :/